خدا نکند صدای استغاثه های مهدی فاطمه را بشنویم و اجابت نکنیم عبیداللهبنحر جعفی ،امامحسین علیه السلام را در راه کوفه زیارت کرد. امام در منزلگاه قصر مقاتل، خیمۀ او را دیدند. حجاجبنمسروق را فرستادند که او را دعوت کند تا به اردوی امام بپیوندد و یاریشان کند. وی بهانه آورد که از کوفه به این خاطر بیرون آمدم که با حسین نباشم، چون در کوفه یاوری برای او نیست. پاسخ او را که به امام گفتند، حضرت همراه عدهای نزد او رفتند و پس از گفتگوهایی دربارۀ اوضاع کوفه، امام از او خواستند تا با آب توبه، خطاهای گذشتهاش را بشوید و به نصرت اهلبیت علیهم السلام بشتابد. عبیدالله باز هم نپذیرفت و این کرامت و توفیق را رد کرد و گفت: یابن رسولالله، اگر به یاری تو آیم، همان اولِ کار، پیش روی تو کشته میشوم و نفس من به مرگ راضی نیست؛ ولی این اسب مرا بگیر. به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته، مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده، مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافتهام.» امام حسین علیه السلام از او روی برگرداندند و فرمودند: نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس این آیه از سورۀ کهف را خواندند: وَ ما کُنتُ مُتَّخِذَ المُضِلّینَ عَضُداً» (ما گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم.) اما از اینجا بگریز و برو. نه با ما باش و نه بر ما؛ زیرا اگر کسی صدای استغاثۀ ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم میاندازد و هلاک میشود».
خدا نکند صدای استغاثه های مهدی فاطمه را بشنویم و اجابت نکنیم
هرکس مرا به آخر ماه صفر بشارت دهد!!!!
از هل من ناصر حسین علیه السلام تا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام ,السلام ,تو ,اجابت ,صدای ,علیه ,او را ,از او ,و اجابت ,علیه السلام ,های مهدی
درباره این سایت